سوادآموزی در طایفه مالکی
تا قبل ازسال1340طایفه مالکی از داشتن مدرسه و معلم به سبک امروزی محروم بودند و بچه هایی که مشتاق سواد آموزی بودند به مکتب خانه می رفتند. این بچه ها عمدتا مربوط به خانواده هایی می شدند که وضع مالی بهتری نسبت به سایرین داشتندو به اصطلاح دستشان به دهانشان می رسید!
ورود حیدر محمدی و آغاز تعلیم و تربیت به روش نوین
در نیمه دوم سال 1340آقای حیدر محمدی به عنوان اولین معلم از طرف نظام نوین آموزشی و اداره تعلیمات عشایر به طایفه مالکی مامور شده بودکه اصالتا اهل روستای گاوکشک در حوالی تنگ ابوالحیات شهرستان کازرون بودند و بدین ترتیب اولین مدرسه به سبک امروزی در منطقه مالکی دایر شد.
و این شروع مقارن بود با اوایل مهرماه و بازگشت ایل از ییلاق سرحد و سکونت در قشلاق گرمسیر طایفه مالکی که از روستای پریشان و اتراق گاه بنکوی کادروُشی “کادرویشی“ در نقطه بن بست دریاچه شروع و تا حدود کوه عَربان و محل استقرار بنکوی کال شیری “کاعلی شیری“ ادامه داشت.
به هرحال اولین معلم طایفه به رسم تدبیر و توجه به تراکم جمعیتی ،تقریبا حد وسط طایفه یعنی روستای هلک را برای برپایی مدرسه اختیار کرد. بچه های طایفه از روستاهای قلات نیلو و دهپاگاه و پریشان برای سواد آموزی در کلاس درس حاضر شدند.
امکانات مدرسه ما
کلاس درس ما عبارت بود از یک تخته چادر سفید و سه عدد زیلو ی رنگی و یک عدد تخته سیاه برّاق و یک کیسه پلاستیک مملو از گچ سفید ! و معلم ما با این امکانات کار تدریس را در طایفه شروع کرد.
اولین دانش آموزان
در ابتدای کار با توجه به اینکه چند تایی از دانش آموزان سابقه سواد آموزی در مکتب خانه را داشتند با انجام آزمون رتبه بندی آن ها را در کلاس دوّم و مابقی بچه ها را در کلاس اوّل جای دادند.دانش آموزان پایه دوم آن سال را آقایان مرحوم محمد علی میرشکاری (مهرعلی) ،جهانگیر حبیبی، شیرزاد اسدپور،رمضان پیروزمند و کرم کریمی و … تشکیل می دادند .بعدها تعداد دانش آموزان طایفه تا سال 1346 از پایه اول تا ششم حدودا به 50نفر رسیده بود.
چه کتابهایی داشتیم
کتابهایی که آن زمان برای ما تدریس می شد عبارت بود از حساب(ریاضی)،علم الااشیا(علوم)،فارسی و دینی
اولین بازدید محمد بهمن بیگی از مدرسه مالکی
تیرماه سال ۱۳۴۵چادر مدرسه ما در نزدیکی چشمه “بید گردلی” واقع در شمال سرحد کوه بیل برپا شده بود.در یکی از همین روزها بود که استاد محمد بهمن بیگی بنیان گذار و مدیر کل تعلیمات عشایر به همراه دو نفر از مشاورانش از مسیر“ روستای پراشکفت“ برای بازدید از مدرسه ما به سرحد تشریف آوردند. همان شب ورود از دو نفر از شاگردان یعنی من(لشکر نوربخش)و مرحوم رمضان امیری آزمون گرفتند که مورد رضایتشان واقع شدیم و سپس قول دادند اگر فردا در کلاس ، بقیه دانش آموزان هم نتیجه امتحانشان خوب باشد یک دستگاه“ چراغ برق“ بعنوان هدیه به معلم مدرسه جایزه بدهند . اتفاقا در امتحان فردای آن روز همه دانش آموزان با موفقیت از پس امتحان برآمدند و آقای بهمن بیگی هم به وعده خود عمل کردند.
ناگفته نماند معلمان عشایری پس از استقرار در ایل به لحاظ غربت و دوری از خانواده ،تبعا با مشکلات زیادی مواجه می شدند و این جا بود که والدین دانش آموزان با مهمان نوازی ویژه جامعه ایلیاتی پای کار می آمدند و اکثر کمبودها و مشکلات رفاهی مدرسه و معلم را بر طرف می کردند . خانواده ما و بخصوص مرحوم مادرم نیز در این امر سهم بسزایی داشتند و آنچه از دستشان بر می آمد در جهت حمایت از معلمان و حتی دانش آموزان که برخی از آن ها از مسافت های طولانی به مدرسه می آمدند کوتاهی نداشتند.
در همین رابطه روزی مادرم را با همان گویش محلی خودمان خطاب قرار دادم و گفتم :دی! (مادر) چرا این قدر برای امور مدرسه ومعلم ها خودت را به زحمت می اندازی ! و مادر جواب داد : میخواهم زمانی را ببینم که تو هم معلم شده ای .آن روز خانواده هایی هم برای تو زحمت می کشند!
آن روز هم قبل از این که جناب مدیرکل در کلاس حضور پیدا کند مرحوم مادرم که از زنان علاقه مند به علم و دانش و بسیار مشتاق باسواد شدن من بود به همراه جمعی از والدین دانش آموزان جهت ادای احترام به ایشان و هیئت همراه در جلو مدرسه حاضر شده بودند و با توجه به این که مادرم از عشایر ترک زبان تیره کشکولی از ایل قشقایی بود، به زبان ترکی به آقای مدیرکل خوشامد گفتند.
مرحوم بهمن بیگی ضمن تشکر به مادرم فرمودند: محمدی (معلم )را نگه بدارید و حمایت کنید! پسرت را هم پس از این که کلاس ششمش را تمام کرد برای پیشرفت به “دانش سرا “بفرست!
من و دانش سرای عشایری
از ابتکارات آن مدیر فرزانه ،دانشسرای عشایری بود . جایی که دانش آموزان مستعد ایلات پس از شرکت در امتحانات و آزمون های مختلف علمی شناسایی می شدندو جهت گذراندن دوره های آموزش تدریس و مهارت آموزگاری زیر نظر استادان مجرب به آنجا راه پیدا می کردند.این دانشجویان به مدت یک سال ضمن گذراندن دوره های فشرده علمی ، روش تدریس را فرا گرفته و به منظور تعلیم درس و مشق به ایلات و عشایر اعزام می شدند.
به هر حال زمان سپری شد و من حسب خواست مادرم تا کلاس نهم ادامه تحصیل دادم و تلاش کردم تا این که در سال 1349 به دانشسرای عشایری واقع در باغ ارم شیراز راه پیدا کردم . موقع مصاحبه حضوری که توسط خود استاد بهمن بیگی انجام شد با یادآوری خاطرات حمایت های خانواده ما از مدرسه و معلم ها از مرحوم مادرم که همراه من بود بسیار تشکر و قدردانی بعمل آوردند.
شروع آموزگاری من و میزبانی اسماعیل کریمی
پس از خاتمه تحصیل در دانشسرا در مهر ماه سال 1350پست آموزگاری بنکوی “نَظَری“در روستای دهپاگاه به من داده شد.در آن جا در منزل مرد بزرگی به نام“ اسماعیل کریمی“ که کدخدای آن جا بود میهمان شدم. این مرد و خانواده اش زحمات بسیاری را برای من و دانش آموزان طایفه متقبّل شدند.
من در سال تحصیلی 1351-1352 به“ روستای هِلَک“ مامور شدم و اینجا بود که مادرم مزد تلاشهایش را گرفت و به چشم خود دید که من در کنار چادر سیاهش چادر سفید معلم عشایری را برپا نمودم و سال های سال به تعلیم و تربیت دانش آموزان طایفه اهتمام ورزیدم. که به لطف خدا به پیشرفت های قابل توجهی هم دست پیدا کردم که برای نمونه خلاصه ای از آن موارد را اینجا ذکر می کنم :
توفیقاتی که نصیبم شد
1-در سال تحصیلی 1355-1356 به همّت اداره تعلیمات عشایر اردویی به مدت چهار روز برای سنجش مهارت های معلمان و سطح سواد دانش آموزان منطقه کوهمره در محل دشت اَرژن و“ نُه سره“ برگزار گردید که در این اردو بعنوان نفر اول انتخاب شدم .دوستانی همچون شهید والا مقام اسدالله اسدپور و اکبر رنجبر و عبدالکریم رنجبر که آن سال ها در دوره بیستم دانشسرا تحصیل می کردند شاهد این موفقیت بودند.
2-در تیر ماه همان سال با مدرسه ای 5 پایه در اردوی “سیاخ دارنگون“ شرکت نمودم و به همراه معلم دیگری به نام آقای “حسنقلی جمشیدی“ از روستای کراچ کوهمره سرخی به عنوان آموزگاران برتر انتخاب شدیم.
3- در مرداد ماه سال بعد ضمن شرکت در اردوی هفت شبانه روزی آب باریک که محل دانشسرا بود به عنوان معلم درخشان معرفی شدم.
4-در مهر ماه سال 1357 از طرف جناب استاد بهمن بیگی بعنوان معلم راهنمای منطقه کوهمره انتخاب شدم.
بله دوستان زمان می گذرد و و آدم ها می روند .اما خاطرات خوب و بد می مانند….
آن بزرگواران از آن مدیرکل افسانه ای گرفته تاآن معلم ایثارگر دوران ابتدایی من و آن کدخدای مهمان نواز و همچنین مادر پر تلاش و دانش دوست من همگی سال هاست که رهسپار دیار ابدی شده اند .روح همگیشان شاد باد .
گذر بر یورد مادر
سال های زیادی از آن ماجراها گذشته است و من هم پس از عمری تدریس به افتخار بازنشستگی نائل آمدم.مدتی پیش توفیقی دست داد و بار دیگر گذرم به سرحد کوه بیل و یورد “بید گردلی “افتاد .بلافاصله خاطره آن روزها و تلاش مادرم(مرحومه گل جهان عبدالهی) برایم زنده شد و ناخودآگاه این بیت شعر بر زبانم جاری شد:
سحرگاهی برفتم یورد مادر … نبیند یورد خالی هیچ کافر



20 پاسخ
عالی بود
Persons of all fields appreciate Rolex.
Rolex possess a directing position on the globally writst watch business world.
Rolex owns a exact same chart and high performance.
Sildenafil (English: Sildenafil), also translated as sildenafil, is a drug for male erectile dysfunction accidentally invented during the development of drugs for the treatment of cardiovascular diseases. For controlled drugs, they can be prescribed for use only after a doctor’s diagnosis. Japanese rattan
Basically, the blue Viagra is a well-known old medicine, while the yellow Cialis has a long-lasting effect. As for Levitron, the side effects caused by the lower dose are less, so that Taiwan’s annual sales can be expected to reach. Multi-billion dollar market-Ciaris
Sexual stimulation is a necessary condition for Granville to exert its efficacy. The stronger the sexual stimulation, the better the efficacy. Emotions, fatigue, anxiety, and the cooperation of a partner will affect the male’s sexual response, and it will also affect the role of Weiergang–Weiergang
Sexual stimulation is a necessary condition for Granville to exert its efficacy. The stronger the sexual stimulation, the better the efficacy. Emotions, fatigue, anxiety, and the cooperation of a partner will affect the male’s sexual response, and it will also affect the role of Weiergang–Weiergang
If you can’t even get an erection, eating Granville is useless! Xu Lanfang explained that male erections need to receive sexual stimulation, such as A-films, A-books, and other sexual desire content, at which time the brain will release —Japanese rattan
Sexual stimulation is a necessary condition for Granville to exert its efficacy. The stronger the sexual stimulation, the better the efficacy. Emotions, fatigue, anxiety, and the cooperation of a partner will affect the male’s sexual response, and it will also affect the role of Weiergang–Weiergang
Basically, the blue Viagra is a well-known old medicine, while the yellow Cialis has a long-lasting effect. As for Levitron, the side effects caused by the lower dose are less, so that Taiwan’s annual sales can be expected to reach. Multi-billion dollar market-Ciaris
Rolex possesses a primary factor from the world-wide writst watch marketplace.
Rolex has excellent craftsmanship and technology.
Rolex has got a best situation during the universal timepiece company.
Rolex had become trustworthy courtesy of every one parts of society.
Viagra (Taiwan name: Viagra) is an oral treatment drug developed by Pfizer, USA. It is used to treat erectile dysfunction and premature ejaculation, and has a very significant improvement in erectile dysfunction and premature ejaculation.
Xu Lanfang reminded male friends that in addition to Granville, medicines such as Cialis and Viratron are all prescription drugs. Therefore, they must be prescribed by a doctor and taken after instructions. Do not take other people’s medicines casually.
Cialis is used to treat male erectile dysfunction (ED). Its pharmacology is to relax the smooth muscles of the corpus cavernosum, which facilitates rapid congestion of the penis to achieve a satisfactory firm erection.
Rolex has a lot of people.
Rolex has got the most expensive credit scoring.